محمود‌هادی پور دهشال

جامعه ایران از دیرباز بر عدم شفافیت و مخفی کردن تمایلات واقعی افراد بنا شده است. شفافیت در این جامعه همواره حلقه‌ای مفقود شده است. هیچ کس تمایل ندارد از درآمد واقعی خود سخن گوید، دل هرکسی صندوقچه بسته‌ای است که گشودن آن با رسوایی همراه خواهد شد و جاه‌طلبی‌های فردی همواره در سایه شعارهای دلفریب مخفی می‌ماند. در چنین جامعه ای تخصص‌گرایی جای خود را به سنگر گرفتن در پس شعارها می‌دهد و منفعت طلبان ردای مصلحان اجتماعی به تن می‌کنند.
این عدم تمایل به شفاف سازی عاملی است که گروه‌های صاحب منافع را به ابداع زمین‌های بازی مجازی سوق می‌دهد تا زمین واقعی بازی از انظار مخفی بماند. اگرچه کسب حلال همواره مورد ستایش فرهنگ ایرانی-اسلامی‌بوده است، کاسبان روزی آمیخته با غیرحلال، همواره برای کسب خود میدانی لاهوتی به تصویر می‌کشند. چه بسیارند افرادی که کسب و کار خویش را در پس شعارهای مقدس مخفی می‌کنند و تمایل دارند که درآمدهای خویش را با توسل به تسهیل گر شعار صد چندان کنند. آن زمان که خودکفایی به آرمان ملتی تحت فشار مبدل شد، جمعی از منفعت برندگان زیرک بر این باور شدند که از این شعار برای خود کیسه دوزند و با ورود اجناس درجه چندم به کشور و سرهم بندی این اجناس خود را طلایه‌دار خودکفایی کشور نامیده و در خفا حساب‌های بانکی خود را پروار نمایند. خودکفایی به جای آن که به آرمان ملی مبدل شود به زمین بازی کسانی مبدل شد که منافع واقعی خود را در پس این شعار مخفی می‌کردند.
نتیجه چنین رویکردی نمی‌توانست بهتر از فرو ریختن توان صنعتی کشور و ایجاد صنعتی عقب مانده از قافله بازار رقابت در جهان باشد. نتیجه تبدیل نادرست یک آرمان به زمین بازی مشتی سودجو هیچ نبود جز برد سودجویان و باخت یک ملت.
بعدها تحریم ایران به مشکل شماره یک کشور مبدل شد. دور زدن تحریم به خواست عمومی‌مبدل گشت اما به جای دور زدن تحریم، ملت و سرنوشتش توسط عده‌ای سودجو دور زده شد. چه درآمدها که به نام سیاست دور زدن تحریم به جیب مشتی نوکیسه سرازیر نشد و چه قانون‌ها که با این نام زیر پا نهاده نشد. حاصل تبدیل برنامه «دور زدن تحریم» به زمین بازی «دور زدن تحریم» امروز برای مردم ایران کاملاً روشن شده است. پرونده‌هایی که یک به یک رونمایی می‌شود و هزینه‌هایی که بر دوش یک ملت مانده است. بالاخره برجام طلسم تحریم‌ها را شکست و سایه حصر و انزوا را از کشور دور ساخت. نگرانی از بدعهدی بازیگران جهانی باعث شد که سیاست اقتصاد مقاوتی به عنوان راهبرد اقتصادی کشور مطرح گردد. دیری نپایید که اقتصاد مقاومتی هم به زمین بازی منفعت برندگان مبدل گشت. یکی از کسانی که به نام تولید کننده ماده اولیه در صنعت دارو درآمدی دارد و ثروتی به هم زده است در انتقاد از سیاست واردات دارو به نامه‌نگاری می‌پردازد اما نه تنها به نگرانی خود از کم شدن درآمدش اشاره نمی‌کند بلکه خود را حامی‌و دلواپس اقتصاد مقاومتی می‌نامد و مرثیه‌ای بر مغفول ماندن اقتصاد مقاومتی می‌سراید. بازی در این زمین بازی آنقدر ایشان را به خود مشغول نموده که در خاتمه نامه، عنوان خویش را بسیجی دلواپس می‌نویسد تا هیچ اثری از تلاش برای کسب درآمد بیشتر در این نامه‌نگاری باقی نماند.
زمانی که یکی از مدیران دارویی نظام سلامت از ناتوانی کارخانه‌های داروسازی در فراهم نمودن فضای مناسب تولید دارو سخن می‌گوید، فریاد سخنگوی سندیکای دارویی از این بی‌مهری به هوا بلند می‌شود ولی نه با رعایت صداقت و بیان حقیقت. این بارهم زمین بازی از منافع جمعی که تحت عنوان تولید به ثروت اندوزی مشغول هستند به زمین اقتصاد مقاومتی تغییر جهت می‌دهد. به جای پاسخ علمی‌به مقوله کیفیت و سلامت مصرف‌کنندگان کالاهای سلامت محور، پیکان هجمه به سمت مدیران دارو کشور قرار می‌گیرد که چرا به آرمان‌های اقتصاد مقاومتی وفادار نمانده‌اند. مصرف کننده در این میان امتی مطیع و ناچار تصور می‌شود که حق انتخاب یا گلایه از کیفیت محصول را ندارد و موظف است سرباز اقتصاد مقاومتی باشد. آنچه از حقیقت در این میان بیان نمی‌شود، رخنه ای است که به حقوق شهروندی مصرف‌کننده وارد می‌شود و منافعی است که قرار است در سایه شعارها نصیب جمعی منفعت برنده گردد. آنان که پشت خاکریز اقتصاد مقاومتی سنگر ثروت اندوزی برپا کرده اند خود بر این اصل واقف هستند که راهبرد نظام در برخورد با بیماران چیزی جز تکرار این جمله که «اگر کسی در خانواده‌ای مریض شد بیش از رنج مریض داری، رنج دیگری نداشته باشد» نیست. آنان خود می‌دانند که نگرانی از کیفیت دارو و تحمیل داروهایی که در شرایط مناسب تولید نمی‌شوند به بیماران افزودن رنج مضاعف بر زندگی کسانی است که در رنج بیماری غرق گشته‌اند. چندی پیش در اوج درماندگی دو غول خودروسازی گشور در فروش محصولات خود نوشتم که امروز روز «راستی آزمایی» مدعیان حمایت از تولید داخل است.
پسندیده بود که آن روز مدعیان اتومبیل‌های لوکس خارجی خود را می‌فروختند و چند محصول مانده در ایران خودرو و سایپا را می‌خریدند. با این اقدام هم شعار حمایت از تولید داخل به عمل مبدل می‌شد و هم دولت مجبور نبود که از جیب ملت به یاری خودرو سازان بشتابد. دریغ و صد افسوس که چنین نشد و مصرف‌کنندگان داروهای حیاتی کاملا متقاعد شدند که هزینه حمایت از تولید داخل تنها بر گرده آنها سنگینی می‌کند.
داستان بهره‌برداری یک سویه و کامجویی از راهبردهای ملی سر دراز دارد. «اقتصاد مقاومتی» اولین راهبرد نظام نیست که به دست سودجویان تسهیلگر کسب ثروت بدون پاسخگویی می‌شود و آخرین آن هم نخواهد بود.  در روز عید فطر امسال رهبری با تشریح مفهوم «آتش به اختیار» مانعی بر هتاکی‌ها و خودسری‌های مشتی ماجراجو نهادند. کاش به دنبال تکریم از تلاش برای کاهش رنج بیماران، زمین بازی از منفعت برندگان گرفته شده و روشن شود که اقتصاد مقاومتی باید در خدمت سلامت و امنیت شهروندان باشد و زندگی مملو از آسایش را به آن‌ها هدیه دهد، نه ابزاری برای ثروت اندوزی جمعی انگشت شمار.